ناگفتههای یک کودک در ویرانههای غزه ؛ ۴ ساعت زیر آوار گم شدم، یک فرشته پیشم آمد و نور بلندی روشن شد...
تاریخ انتشار: ۳۰ آبان ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۹۱۳۵۸۵۴
به گزارش همشهری آنلاین، چند روز پیش عباس موزون، مجری برنامه «زندگی پس از زندگی» در برنامه «به افق فلسطین» شبکه افق از عموم مردم درخواستی را داشت و آن هم این بود که گمشده مرا پیدا کنید. او از تریبون برنامه استفاده کرد و از مخاطبان داخلی و خارجی کمک خواست تا گمشده موردنظرش را پیدا کنند. به گفته موزون، هنوز برای ما مشخص نیست که آن تجربهگر دختر است یا پسر.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
در فیلمی که شبکه الجزیره از یکی از کودکان فلسطینی در زیر آوار منتشر کرده، کودک گفته: «من در ویرانهها بودم و ۴ ساعت زیر آوار گم شدم. از اول که خونه بمباران شد، یک فرشته پیشم آمد. نور بلندی روشن شد. صدای امدادگرها را نشنیدم. اما برگشتم تا ببینمشان. وقتی به سمت دیگر برگشتم، تا ببینمش، نبود، غیب شده بود. آنها ۴ ساعت ماندند، تا من را از زیر آوار نجات دهند. سبحانالله، خدا برای من فرشته فرستاد. اما صورتش را ندیدم. فقط نور صورتش را دیدم و نور خیلی زیادی روی صورتش بود».
موزون در پاسخ به سوال باشگاه خبرنگاران جوان مبنیبر اینکه گمشدهتان را پیدا کردید؟ گفت: هنوز کودک فلسطینی را پیدا نکردیم، ولی خبرنگاری که با کودک صحبت کرده، پیدا شده است. آنقدر آنجا درگیری بالاست، که آن فرد خبرنگار یکبار پاسخ داده و گفته کودک از بیمارستان مرخص شده است. ما از او خواستیم تجربهگر را پیدا کند، که به علت درگیریهای ناشی از جنگ نمیتواند کودک را پیدا کند.
مجری برنامه «زندگی پس از زندگی» از پسر بچه فلسطینی حدود ۱۰ یا ۱۲ ساله دیگر نام برد، که در حالت احتضار پیامبران را دیده. او زنده مانده و آقای موزون به دنبالش است.
وی به تجربهگر دیگری اشاره کرد که مربوط به جنگ تحمیلی دفاع مقدس است. آن فرد در موشکباران دزفول همانند اولین کودک فلسطینی زیر آوار زنده مانده است. او بعد از چند روز از زیر آوار بیرون کشیده شد و امدادگران بهش غذا دادند، که گفته بود سیر است. آن تجربهگر گفته بود فلانی هر روز پیشم بوده و آب و غذا به من میداده است. در حالی که فلانی در همان بمباران شهید شده بود.
به گفته مجری برنامه «زندگی پس از زندگی»، ما میخواهیم فراخوان بدهیم، که اگر آن خانم یا آقا زنده است یا کسانی که از آن زمان خبر دارند، به ما اطلاع بدهند. همان زمان که شهر بمباران شده بود، خبرِ این تجربهگر پیچیده بود. حتی بنده برای اطمینان بیشتر این روایت را از پدرم پرسیدم، که دوباره همین ماجرا را گفت. پدرم به خاطر دارد که بعد از شهید شدن خانوادهاش آن کودک را به مشهد بردند. اما معلوم نیست که برای سرپرستی به مشهد بردنش یا به طور موقت به آن شهر رفت.
به قولِ موزون، اگرچه از دو کودک فلسطینی عکس هم موجود است، ولی از تجربهگر ایرانی مورد سوم اسم و فامیل و عکس در دست نیست. با این حال، مورد سوم در ایران است و میتوانند با یک تماس با ما ارتباط بگیرند.
وی در پاسخ به این سوال که از خبرنگار الجزیره به تجربههای دیگری امثال کودکان فلسطینی رسیدید؟ توضیح داد: در آسیبهای بزرگ مانند زلزله، سیل، جنگهای بزرگ و انفجارها آمار تجربههای نزدیک به مرگ زیاد است؛ چون تعداد نجاتیافتگان، زخمیها و محتضرها زیاد است. مثلاً در زلزله اخیر ترکیه یا افغانستان میتوان دنبال چنین مواردی گشت. من یقین دارم تعداد تجربهگرهای نزدیک به مرگ در غزه بیش از دو سه مورد است. اما چون این شاخه از دانش هنوز غریب و مظلوم است، آنجا فقط به دنبال درمان و نجات افراد هستند. هیچ کس فکر نمیکند گردآوری این تجربهها جزو واجبات بشر است.
به گفته موزون، وقتی هم کسی از این تجربهها صحبت میکند میگویند خواب دیده یا توهم بوده است. کاش شرایط ایدهآلی در غزه بود، تا تجربهگران به آنجا مراجعه میکردند و تجربههاشون را ثبت میکردند. حتی بیان این تجربهها میتواند به مردمان غزه کمک بزرگی کند؛ اینکه فرشتهای با چهره پر از نور کنار دختر بچه یا پسر بچه فلسطینی باشد و دلداریاش بدهد و با آرامش با او صحبت کند، تا امدادگران از راه برسند، رسانهای شدن این موضوع به مردم غزه چقدر کمک خواهد کرد! اینکه مردم دنیا ببینند حقانیت در چه حد است؛ در حدی که فرشتگان خدا به کمک آنها میآیند.
به گفته مجری «زندگی پس از زندگی»، الان کودک در تنهایی خودش به این فرشته فکر میکند. همه در غزه یک حالیاند، آن کودک در حالی دیگر است. چه بسا مثل بعضی از تجربهگران هنوز گهگاه با آن فرشته ارتباط دارد.
کد خبر 809399 منبع: باشگاه خبرنگاران جوان برچسبها تلویزیون - برنامه تلویزیونی تلویزیون - صدا و سیمامنبع: همشهری آنلاین
کلیدواژه: تلویزیون برنامه تلویزیونی تلویزیون صدا و سیما زندگی پس از زندگی تجربه گر زیر آوار تجربه ها
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.hamshahrionline.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «همشهری آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۹۱۳۵۸۵۴ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
گزارش روزنامه شهرداری تهران درباره یک شغل جدید با عنوان «یک زندگی سگی»!
روزنامه همشهری در مطلبی با عنوان «یک زندگی سگی» به قلم فاطمه عسگرینیا به شغل جدیدی که این روزها در ایران مُد شده، پرداخت:
زندگی با سگها! سبک زندگی جدیدی که خیلیها به تقلید از زندگی اروپاییان و پز اجتماعی در برابر دوست و فامیل آن را انتخاب کرده و البته حسابی هم گرفتار شدهاند. از هزینههای مراقبت بهداشتی و خورد و خوراک این زبانبستهها که بگذریم گردش و تفریح این سگها هم امروز برای صاحبانشان حسابی درد سرساز شده است بهطوریکه خیلی اوقات ترجیح میدهند فردی را برای انجام این کار استخدام و بابتش هم هزینههای هنگفتی را پرداخت کنند.
دنیا، یک سگ کوچک از نژاد پامرانین دارد، اما به قول خودش در طول 24ساعت شبانهروز نمیتواند آنطور که باید از سگش مراقبت کند: «صبحها ساعت6 از خانه بیرون میزنم و ساعت 8شب به خانه میرسم. در 4ساعت باقیمانده مجبورم کارهای منزل را انجام دهم و فرصتی برای رسیدگی به لاکی ندارم. بهخاطر همین مجبورم از داگ واکرها کمک بگیرم.»
او قبل از اینکه ازداگ واکرها برای این کار کمک بگیرد سری به پانسیونهای نگهداری از سگها زده، اما قیمتهای بالا پشیمانش کرده است: «پانسیونها صرفا 8ساعت در روز کار نگهداری از سگها را انجام میدهند که قیمتهایشان از 200هزارتومان تا 600هزار تومان متغیر است؛ این در حالی است که ۸ساعت برای من که یک کارمند هستم از لحاظ زمانی کافی و از لحاظ قیمتی ممکن نیست!»
داگ واکری؛ شغلی که دنیا از آن صحبت میکند این روزها طرفدارهای زیادی دارد، چراکه درآمدش در کنار زمان اندک کار، حسابی برایشان جذاب است. البته انجام این شغل شرط و شروطی هم دارد که مهمترینش حسن رفتار با حیوانات و دوستی با آنهاست. برای گفتوگو با این افراد به یکی از بوستانهای تهران سر زدیم.
درآمد میلیونی از سگگردانی
تیپ و ظاهرش مرتب و منظم است. قلاده چارلی (سگی از نژاد شیتزو) را بهدست گرفته و او را در بوستانک محله میچرخاند. با اینکه قد و قواره بزرگی ندارد، اما اغلب مردم و بچهها از چارلی میترسند، بهخاطر همین سعی میکند کمتر در میان جمع حاضر شود. به بهانه نزدیکی با سگی که به همراه دارد با او گپ و گفت میکنم و مشخص میشود او صاحب چارلی نیست؛ فقط یک «داگ واکر» است. البته این اسم پرطمطراق خارجیها برای افرادی مانند پیمان است. ایرانیها به او و همکارانش سگگردان میگویند: «2 سال پیش در بخش خدمات یک شرکت کامپیوتری کار میکردم. حقوق پایهام حقوق وزارت کاری بود. هیچ مزایای دیگری هم نداشت. ساعات کار گاهی تا 12ساعت در روز هم طول میکشید و این رسما باعث میشد تمام روزم از دست برود. یک روز به پیشنهاد عموی یکی از همکارانم که مسافر خارج از کشور بود و خبر داشت خانه مجردی دارم و تنها زندگی میکنم قرار شد یک هفته مسئولیت نگهداری سگش را قبول کنم. ابتدا این پیشنهاد را آن زمان بهخاطر رودربایستی قبول کردم، اما وقتی رقم پیشنهادی برای نگهداری از سگ را متوجه شدم با انگیزه بیشتری این کار را قبول کردم؛ به ازای 2هفته 15میلیون تومان! تنها مسئلهای که برای صاحب سگ مهم بود امنیت جا و اطمینان از غذای او بود که به نحو احسن انجامش دادم.» بعد از این قصه مزه مراقبت گران از سگ حسابی زیر زبان پیمان رفت بهطوریکه بهگفته خودش دیگر بیخیال شغلش شد و از آن تاریخ یک داگ واکر حرفهای شده است. او حالا روزی یک ساعت چارلی را برای گردش و تفریح بیرون میآورد و به ازای هر ساعت 300هزار تومان دریافت میکند؛ ماهی 7میلیونو200هزار تومان به غیر از جمعهها که تعطیل است. آنهم فقط در ازای نگهداری از یک سگ: «کارم را دوست دارم. هم فال است هم تماشا. هر ماه مسئولیت گردش و تفریح روزانه 3سگ را برعهده دارم.»
دانشجو هستم
بنی هم سگی از نژاد مالیتز است. تر و تمیز و آراسته با کفشها و لباسهایی که حاکی از شرایط زندگی او در یک خانواده متمول است. اما کسی که قلاده او را بهدست گرفته و در بوستان مشغول همراهی او در قدم زدن است پسرکی ساده پوش است که خود را سعید معرفی میکند. اطلاعات زیادی درباره سگها ندارد و میگوید: «صاحب این سگ یک مرد جوان است که بهخاطر شرایط شغلی و ماموریتهای مداومش فرصت به گردش بردن او را ندارد. من فقط روزی یک ساعت هر روز صبح بنی را برای تفریح، بازی و البته دستشویی کردن به پارک میآورم.» سعید دانشجوست و چون پیدا کردن شغل پاره وقت برای او سخت است تن به این کار داده است: «نسبت به ساعت کاری که دارد درآمدم بد نیست، اما هنوز نتوانستهام آنطور که باید با سگها ارتباط برقرار کنم.»
انگلپراکنی در معابر و بوستانهای شهری
همینطور که با ما مشغول گپ و گفت است بنی هم در گوشه و کنار پارک میچرخد ضمن اینکه از فرصت استفاده و در فضای باز بوستان دستشویی میکند؛ رفتاری که دیدنش خانوادههای دیگر را آزردهخاطر میسازد؛ چرا که معتقدند سگگردانها بیمحابا سگهای خود را در فضای بوستانها و پیادهراهها رها میکنند و باعث آلودگی فضای تفریح بچهها و سلامت خانوادهها میشوند. یکی از شهروندانی که این صحنه را میبیند، میگوید:«متأسفانه عدهای با گرداندن سگهای خود در فضای شهری، بهخصوص بوستانها، موجب انگلپراکنی در شهر میشوند.» بهگفته این شهروند، متأسفانه در کشور ما هیچ قانونی برای سگگردانی در معابر عمومی وجود ندارد و همین مسئله باعث شده تا صاحبان سگها الزامی برای جمعآوری مدفوع رهاشده سگ خود در خیابان و بوستانهای شهر نداشته باشند. این در حالی است که در کشورهای اروپایی اینطور نیست و قانونی برای محدود کردن این رفتارها وجود دارد.
قانونگذار وارد شود
با توجه به اینکه ژیاردیا، لارو مهاجر پوستی، اکینوکوکوس و اشریشیاکلی تنها چند نمونه از بیماریهای باکتریایی بسیار خطرناک هستند که از طریق مدفوع سگها به انسان منتقل میشود باید به نگرانی مردم درباره رهاسازی مدفوع سگها در معابر شهری و محل زندگی انسانها حق داد و به فکر چارهای برای حل این مشکل بود.
نگهداری از سگ و سبک زندگی جدیدی که عدهای از روی چشموهمچشمی دنبال ترویج آن در شهرها هستند موجب تولید مشاغل کاذب و درآمدهای ناشی از آن شده است، علاوه بر این نهتنها چالشهای اقتصادی و اجتماعی را پیش روی این افراد قرار داده که موجب نگرانیهایی برای به خطر انداختن بهداشت و سلامت افراد جامعه شده است؛ موضوعی که مدتهاست زنگ خطر آن در جوامع شهری بهصدا درآمده و نیازمند توجه قانونگذاران است.